پنجشنبه ۲۶ آذر ۹۴
چند روز نبودم ببخشید آخه کنار خاطرهام دارم زندگی رو شروع میکنم واما تنها داداشیم"مستر" که همیشه کنارم بوده و هست...............ممنون داداشی جونم
دیروز اولین خاطره از 9 سالگیمو به یاد آوردم 15/06/1388
اولین نماز زندگیم کنار همه اون خنده ها و شادی ها نمازمو یاد گرفتم البته باید بگم که همون خندها و شادی ها باعث عشق من به نماز شد
من عاشق نمازام بودم اما یه جایی از این عشق گذشتم
وقتی رفت!!!!!!!!!!!!!!!
15/06/1389
نمازامو پر از شوخی بود اما همیشه نمازامون کامل بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ما دوتا نماز میخوندیم :1.نماز الکی 2.نماز واقعی و کاملمون
نماز اولیه فقط دوثانیه بود ولی نماز واقعیمون همون 17رکعت هر روز بود (خنده و گریه)L
اون معلم نماز من و آجیش بود
همیشه اگه نماز واقعیمون رو بد میخوندیم تنبیه میشدیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
2ساعت قهرش L آخه شاید باورتون نشه ولی سخت ترین چیز دنیا برامون قهرش بود
تو 2ساعت قهر از حرف زدنش ،خندیدنش و شوخیاش از هیچ کدوم خبری نبود
من 5سال از همه اینا گذشتم L آره 5سال با اون ونمازام قهربودم اما الان برگشتم
هیییییییییییییی عمر آجیت بیا آشتی کنیم دیگه نمازامو میخونم مثل قبل کامل . قول میدم قول(گریه)
بیا بازم واسم حرف بزن،بخند،بازم باهام شوخی کن.....................فقط باش L
5ساله رفتی حواست هست من و آجیت دلمون برات تنگ شده
از آجیت بیخبرم بی خبر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این خاطره باعث شد بازم شروع کنم به خوندن نمازامJ
دلم برای حرف زدنت ، خندیدنت و شوخیات تنگه عمر آجی فاطیمات.............5ساله نیستیا...........حواست هست